جدول جو
جدول جو

معنی کل فرخی - جستجوی لغت در جدول جو

کل فرخی
طایفه ای از قبابل کرد است که بین دهوک وزاخو مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل سرخی
تصویر گل سرخی
به رنگ گل سرخ، دارای نقشی شبیه گل سرخ، نوعی تراش الماس به شکل هرم و دارای سطوح مثلث
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
دهی است از دهستان ساری سوبارسار بخش پلدشت شهرستان ماکو واقع در 23هزارگزی جنوب باختری پلدشت و 4هزارگزی جنوب شوسۀ پلدشت به ماکو با 124تن شکنه. آب آن از رود زنکمار و محصول آن غلات و توتون و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری راه آن مالرو و آنجا قشلاق ایل جلالی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ سُ)
نام قسمی از تراش الماس که با آن تراش رأس الماس به شکل هرم و دارای سطوح مثلث میگردد
به رنگ گل سرخ. به رنگ سوری. منقوش به نقوش گل سرخی
لغت نامه دهخدا
(کِ لِ)
یکی از سرداران اسپارت که در جنگهای کورش با یونانیها سردار قسمتی از سپاه یونانیان بود و سرانجام به لشکر کورش پیوست. و رجوع به تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 1 و 2 شود
لغت نامه دهخدا
برنگ گل سرخ برنگ گل سوری، منقوش بنقوش گل سرخ، قسمی از تراش الماس که با آن تراش راس الماس بشکل هرم و دارای سطوح مثلث میگردد، جمع گل سرخیان. یا گل سرخیان جمع گل سرخی. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که شامل همه گونه های گل سرخ میشود و بعلاوه گیاهانی از قبیل تمشک و توت فرنگی و آلو و گوجه و زردآلو و هلو و گیلاس و آلبالو و سیب و گلابی و به و ازگیل و زالزالک در این تیره جای میگیرند. گلهای گیاهان این تیره همه دارای 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و پرچمهای بسیار است (در مورد گل سرخ چون گونه های پیوندی و تربیت شده بر اثر پرورش حاصل کرده اند غالبا تعداد گلبرگها زیاد میشود و در هرد حال ضریبی از پنج است)
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دماغ کوچکی داردبینی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
پارچه ای که آن را تابیده و بر سر گذارند و بار را بر آن نهند
فرهنگ گویش مازندرانی